صدراصدرا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

صدرا کوچولو

رویش دندون هفتم

سلام پسرم دندون هفتمتم در اومد به سلامتی ولی................ بازم چند روز بد قلقی چند روز شب بیداری و اذیت و گریه چند روز غذا نخوردن و اعصاب مامانی رو خورد کردن چند روز همش اویزون مامان شدن و همش بغل خواستن و در اخر در اومدن یه دندون فسقلی این پروژه هر بار دندون در اوردن گل پسر مامان
28 فروردين 1392

مشهدی صدرا

سلام پسری ما دیگه از این به بعد باید به شما بگیم مشهدی اخه شما برای اولین بار رفتی پابوس اما رضا(ع) وای که چقدر دوست داشتم ببرمت خداروشکر اقا ما رو طلبید و رفتیم با اونکه یه شب بیشتر مشهد نبودیم ولی خیلی خوب بود و کلی سبک شدم  شما هم خیلی پسر خوبی بودی و بابایی شما رو برد زیارت اونجا برای همه دعا کردم مخصوصا مامانای اسفند نودی و نینی گلولوهای نازشون که همشون التماس دعا گفته بودن خدا کنه اقا دوباره مارو بطلبه من عاشق مشهد و حرم اقام همین الان که دارم اینارو مینوویسم واقعا دلم انگاری تو حرمه و بازم داره پر میکشه و چشام پر اشک شد ایشالله که میریم دوباره خدایا هر کی ارزوی دیدم گنبد طلایی اقا رو داره نسیبش کن الهی امین &nbs...
10 فروردين 1392

سفرنامه 2

پسر نانازم شما برای بار دوم رفتی به شهرستان بابایی دفعه اول شش ماهت بود و الان یک ساله خداروشکر خیلی پسر خوبی بودی البته از نق زدنات که بگذریم بعد از سال تحویل دیگه شما ماشالله راه افتادی و اگه دوست داشته باشی میتونی قشنگ راه بریو تعادل داری البته اگه دوست داشته باشی تازه کسی هم نباید نگات کنه چون اگه ببینی کسی میبینه خودت و میندازی بله                یه چند روزی هم مریض شدی و تب کردی که خداروشکر به دکتر نرسید و خودت زودی خوب شدی سال تحویل اونجا بودیم با بابایی و عمو مرتضی و زن عمو که خداروشکر خیلی بهمون خوش گذشت البته ناگفته نمونه که زن عمو خیلی تو نگه داری شما...
10 فروردين 1392

عیدت مبارک نفسم

سلام پسری ببخش مامان دیر دارم عید و بهت تبریک میگم البته بهت گفتمااااا ولی تو وبت دیر دارم مینویسم چون که دو روز مونده به عید رفتیم مسافرت بالاخره عیدت مبارک گلم امیدوارم سالهای زیادی بهار و ببینی و همیشه برات نوید بخش بهترینها و موفقیت های بیشتر باشه عشق مامان دومین بهارت مبارک                ...
10 فروردين 1392
1